هشتم مى خوانى اين تسبيحات را كه در اقبال است :
سُبْحانَ مَنْ يَعْلَمُ جَوارِحَ الْقُلُوبِ سُبْحانَ مَنْ يُحْصى عَدَدَ الذُّنُوبِ سُبْحانَ مَنْ لا
منزه است آنكه مصيبات و تاءثرات دلها را داند منزه است آنكه شماره گناهان را دارد منزه است آنكه
يَخْفى عَلَيْهِ خافِيَةٌ فِى السَّماواتِ وَالاْرَضينَ سُبْحانَ الرَّبِّ
چيزى در آسمانها و زمينها بر او پنهان نماند منزه است پروردگار
الْوَدُودِ سُبْحانَ الْفَرْدِ الْوِتْرِ سُبْحانَ الْعَظيمِ الاْعْظَمِ سُبْحانَ مَنْ
مهرپيشه منزه است يكتاى يگانه منزه است خداى بزرگ و بزرگتر منزه است آنكه
لا يَعْتَدى عَلى اَهْلِ مَمْلَكَتِهِ سُبْحانَ مَنْ لا يُؤ اخِذُ اَهْلَ الاْرْضِ
ستم بر اهل كشور خود نكند منزه است آنكه نگيرد زمينيان را
بِاَلْوانِ الْعَذابِ سُبْحانَ الْحَنّانِ الْمَنّانِ سُبْحانَ الرَّؤُفِ الرَّحيمِ
به عذاب رنگارنگ منزه است احسان بخش پرنعمت منزه است خداى رؤ ف مهربان
سُبْحانَ الْجَبّارِ الْجَوادِ سُبْحانَ الْكَريمِ الْحَليمِ سُبْحانَ الْبَصيرِ
منزه است خداى مقتدر بخشنده منزه است (خداى ) بزرگوار بردبار منزه است (خداى ) بيناى
الْعَليمِ سُبْحانَ الْبَصيرِ الْواسِعِ سُبْحانَ اللّهِ عَلى اِقْبالِ النَّهارِ
دانا منزه است بيناى وسعت بخش منزه است خدا هنگام آمدن روز
سُبْحانَ اللّهِ عَلى اِدْبارِ النَّهارِ سُبْحانَ اللّهِ عَلى اِدْبارِ اللَّيْلِ واِقْبالِ
منزه است خدا هنگام رفتن روز منزه است خدا در وقت رفتن شب و آمدن
النَّهارِ وَلَهُ الْحَمْدُ وَالْمَجْدُ وَالْعَظَمةُ وَالْكِبرِياَّءُ مَعَ كُلِّ نَفَسٍ وَكُلِّ
روز و از آن او است ستايش و شوكت و بزرگى و كبرياء با هر نفس كشيدن و هر
طَرْفَةِ عَيْنٍ وَكُلِّ لَمْحَةٍ سَبَقَ فى عِلْمِهِ سُبْحانَكَ مِلاَ ما اَحْصى
چشم به هم زدن و هر اشاره اى كه در علم او گذشته است منزهى تو به پُرى آنچه كتاب
كِتابُكَ سُبْحانَكَ زِنَةَ عَرْشِكَ سُبْحانَكَ سُبْحانَكَ سُبْحانَكَ
تو احصاء كند منزهى تو هموزن عرشت منزهى تو . . . . . . . . . . . .
و بدانكه علماء فرموده اند كه اگر نيّت روزه را بعد از سُحُور بكند بهتر است و از اوّل شب تا به آخر شب نيّت مى توان كرد و همين كه مى داند و قصد دارد كه فردا از براى خدا روزه مى گيرد وامساك از مفطرات مى كند بس است و شايسته است كه در سَحَرها نماز شب را ترك نكند و تهجّد بعمل آورد
تاریخ : پنج شنبه 6 تير 1392 زمان : 19:28
نویسنده : اميرعباس
برچسبها: تسبيحات در سحر, سحر, رمضان, تسبيحات, تسبيحات در رمضان,
هفتم مى خوانى اين دعا را كه مختصرترين دعاهاى سحر است و در اقبال است :
يا مَفْزَعى عِنْدَ كُرْبَتى وَيا غَوْثى عِنْدَ شِدَّتى
اى پناهگاهم در هنگام غمزدگى و اى دادرسم در هنگام سختى و دشوارى
اِلَيْكَ فَزِعْتُ وَبِكَ اسْتَغَثْتُ وَبِكَ لُذْتُ لا اَلُوذُ بِسِواكَ وَلا اَطْلُبُ
به درگاهت زارى كنم و به تو استغاثه كنم و به تو پناه آرم و بجز تو به ديگرى پناه نبرم و گشايش
الْفَرَجَ اِلاّ مِنْكَ فَاَغِثْنى وَفَرِّجْ عَنّى يا مَنْ يَقْبَلُ الْيَسيرَ وَيَعْفُو عَنِ
را جز از تو نخواهم پس بدادم برس و گشايشى به من ده اى كه بپذيرى (طاعت ) اندك را و بگذرى از (گناه )
الْكَثيرِ اِقْبَلْ مِنِّى الْيَسيرَ وَاعْفُ عَنِّى الْكَثيرَ اِنَّكَ اَنْتَ الْغَفُورُ
بسيار بپذير از من (طاعت ) اندك را و بگذر از (گناه ) بسيار كه براستى تو آمرزنده
الرَّحيمُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ ايماناً تُباشِرُبِهِ قَلْبى وَيَقيناً حَتّى اَعْلَمَ
و مهربانى خدايا از تو ايمانى خواهم كه هميشه دلم با آن همراه باشد و يقينى خواهم كه (بدان وسيله ) بدانم
اَنَّهُ لَنْ يُصيَبنى اِلاّ ما كَتَبْتَ لى وَرَضِّنى مِنَ الْعَيْشِ بِما قَسَمْتَ لى
كه چيزى به من نرسد جز آنچه برايم نوشته اى و خوشنودم كن از زندگى به همان كه نصيبم كرده اى
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ يا عُدَّتى فى كُرْبَتى وَيا صاحِبى فى شِدَّتى وَيا
اى مهربانترين مهربانان اى ذخيره ام در غمندگى و اى يار همراهم در سختى و اى
وَلِيّى فى نِعْمَتى وَيا غايَتى فى رَغْبَتى اَنْتَ السّاتِرُ عَوْرَتى
سرپرستم در نعمت و اى منتهاى شوق و رغبتم تويى پوشاننده زشتيهايم
وَالاْمِنُ رَوْعَتى وَالْمُقيلُ عَثْرَتى فَاغْفِرْ لى خَطيَّئَتى يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
و امان بخش هراس و دلهره ام و چشم پوش لغزشم پس بيامرز خطايم را اى مهربانترين مهربانان
تاریخ : پنج شنبه 6 تير 1392 زمان : 19:21نویسنده : اميرعباس
برچسبها: مختصرترين دعاى سحر , دعا, سحر, مختصر, مختصرترين, كوتاه ترين, كوتاه ترين دعاي سحر, دعاي سحر,
چهارم در مصباح شيخ است كه روايت كرده ابوحمزه ثمالى كه حضرت امام زين العابدين عليه السلام درماه رمضان بيشتر از شب را نماز مى كرد و چون سحر مى شد اين دعا را مى خواند:
اِلهى لا تُؤَدِّبْنى بِعُقوُبَتِكَ وَلا تَمْكُرْ بى فى
خدايا مرا به مجازات و عقوبتت ادب مكن و مكر مكن به من
حيلَتِكَ مِنْ اَيْنَ لِىَ الْخَيْرُ يا رَبِّ وَلا يوُجَدُ اِلاّ مِنْ عِنْدِكَ وَمِنْ اَيْنَ
با حيله ات از كجا خيرى بدست آورم اى پروردگار من با اينكه خيرى يافت نشود جز در پيش تو و از كجا
لِىَ النَّجاةُ وَلا تُسْتَطاعُ اِلاّ بِكَ لاَ الَّذى اَحْسَنَ اسْتَغْنى عَنْ عَوْنِكَ
نجاتى برايم باشد با اينكه نجاتى نتوان يافت جز به كمك تو نه آن كس كه نيكى كند بى نياز است از كمك تو
وَرَحْمَتِكَ وَلاَ الَّذى اَسآءَ وَاجْتَرَءَ عَلَيْكَ وَلَمْ يُرْضِكَ خَرَجَ عَنْ
و رحمتت و نه آنكس كه بد كند و دليرى بر تو كند و خوشنوديت نجويد از تحت قدرت تو بيرون رود
قُدْرَتِكَ يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ بگويد تا آنكه نفس قطع شود [بِكَ] عَرَفْتُكَ
اى پروردگار من ... * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * بوسيله خودت من ترا شناختم
وَاَنْتَ دَلَلْتَنى عَلَيْكَ وَدَعَوْتَنى اِلَيْكَ وَلَوْلا اَنْتَ لَمْ اَدْرِ ما اَنْتَ
و تو مرا برخود راهنمايى كردى و بسوى خود خواندى و اگر تو نبودى من ندانستم كه تو كسيتى
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى اَدْعوُهُ فَيُجيبُنى وَاِنْ كُنْتُ بَطيَّئاً حينَ يَدْعوُنى
ستايش خدايى را كه مى خوانمش و او پاسخم دهد و اگرچه وقتى مى خواندم بكندى به درگاهش روم
وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى اَسْئَلُهُ فَيُعْطينى وَاِنْ كُنْتُ بَخيلاً حينَ يَسْتَقْرِضُنى
و ستايش خدايى را كه مى خواهم از او و به من عطا مى كند و اگرچه در هنگامى كه او از من چيزى قرض خواهد من بخل كنم
وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى اُناديهِ كُلَّما شِئْتُ لِحاجَتى وَاَخْلوُ بِهِ حَيْثُ شِئْتُ
و ستايش خدايى را كه هرگاه براى حاجتى بخواهم او را ندا كنم و هر زمان بخواهم براى
لِسِرِّى بِغَيْرِ شَفيعٍ فَيَقْضى لى حاجَتى اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى لا اَدْعُو غَيْرَهُ
راز و نياز بدون واسطه با او خلوت كنم و او حاجتم را برآورد ستايش خدايى را كه جز او
وَلَوْ دَعَوْتُ غَيْرَهُ لَمْ يَسْتَجِبْ لى دُعاَّئى وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لا اَرْجُو
كسى را نخوانم و اگر غير او ديگرى را مى خواندم دعايم را مستجاب نمى كرد و ستايش خدايى را كه بجز او
غَيْرَهُ وَلَوْ رَجَوْتُ غَيْرَهُ لاَخْلَفَ رَجآئى وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى وَكَلَنى
اميد ندارم و اگر به غير او اميدى داشتم نااميدم مى كرد و ستايش خدايى را كه مرا به حضرت خود
اِلَيْهِ فَاَكْرَمَنى وَلَمْ يَكِلْنى اِلَى النّاسِ فَيُهينُونى وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى
واگذار كرده و از اين رو به من اكرام كرده و به مردم واگذارم نكرده كه مرا خواركنند و ستايش خدايى را كه
تَحَبَّبَ اِلَىَّ وَهُوَ غَنِىُّ عَنّى وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى يَحْلُمُ عَنّى حَتّى كَاَنّى
با من دوستى كند در صورتى كه از من بى نياز است و ستايش خدايى را كه نسبت به من بردبارى كند تا به جايى كه
لا ذَنْبَ لى فَرَبّى اَحْمَدُ شَى ءٍ عِنْدى وَاَحَقُّ بِحَمْدى اَللّهُمَّ اِنّى اَجِدُ
گويا گناهى ندارم پس پروردگار من ستوده ترين چيزها است نزد من و به ستايش من سزاوارتر است خدايا من همه راههاى
سُبُلَ الْمَطالِبِ اِلَيْكَ مُشْرَعَةً وَمَناهِلَ الرَّجآءِ اِلَيْكَ مُتْرَعَةً
مقاصد را به سوى تو باز مى بينم و چشمه هاى اميد را بسويت سرشار مى يابم
وَالاِْسْتِعانَةَ بِفَضْلِكَ لِمَنْ اَمَّلَكَ مُباحَةً وَاَبْوابَ الدُّعآءِ اِلَيْكَ
و يارى جستن به فضل تو براى آرزومندانت مباح و بى مانع است و درهاى دعاى بسوى تو براى
لِلصّارِخينَ مَفْتوُحَةً وَاَعْلَمُ اَنَّكَ لِلرّاجى بِمَوْضِعِ اِجابَةٍ وَلِلْمَلْهوُفينَ
فريادكنندگان باز است و به خوبى مى دانم كه تو براى اجابت شخص اميدوار آماده اى و براى فريادرسى اندوهگينان
بِمَرْصَدِ اِغاثَةٍ وَاَنَّ فِى اللَّهْفِ اِلى جوُدِكَ وَالرِّضا بِقَضآئِكَ عِوَضاً
مهياى فريادرسى هستى و براستى مى دانم كه در پناهندگى به جود و كرمت و خوشنودى به قضا و قدرت عوضى است
مِنْ مَنْعِ الْباخِلينَ وَمَنْدوُحَةً عَمّا فى اَيْدِى الْمُسْتَاْثِرينَ وَاَنَّ
از جلوگيرى كردن بخيلان و گشايشى است از احتياج بدانچه در دست دنياطلبان است و براستى
الرّاحِلَ اِلَيْكَ قَريبُ الْمَسافَةِ وَاَنَّكَ لا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ اِلاّ اَنْ
كوچ كننده به درگاهت راهش نزديك است و مسلما تو از خلق خود در حجاب نشوى مگر آنكه
تَحْجُبَهُمُ الاْعمالُ دوُنَكَ وَقَدْ قَصَدْتُ اِلَيْكَ بِطَلِبَتى وَتَوَجَّهْتُ اِلَيْكَ
كردارشان ميان آنها و تو حاجب شود و من با مطلبى كه دارم قصد تو را كرده
بِحاجَتى وَجَعَلْتُ بِكَ اسْتِغاثَتى وَبِدُعآئِكَ تَوَسُّلى مِنْ غَيْرِ
و با حاجت خود رو به درگاه تو آوردم و استغاثه ام را به درگاه تو قرار دادم و دعاى تو را دست آويز خود كردم بى آنكه من
اسْتِحْقاقٍ لاِسْتِماعِكَ مِنّى وَلاَ اسْتيجابٍ لِعَفْوِكَ عَنّى بَلْ لِثِقَتى
استحقاق داشته باشم كه تو از من بشنوى و نه مستوجب آنم كه از من بگذرى بلكه بدان اعتمادى كه من
بِكَرَمِكَ وَسُكوُنى اِلى صِدْقِ وَعْدِكَ وَلَجَائ اِلىَ الاْيمانِ
به كرم تو دارم و آن اطمينانى كه به درستى وعده ات دارم و به خاطر پناهندگيم به ايمان
بِتَوْحيدِكَ وَيَقينى بِمَعْرِفَتِكَ مِنّى اَنْ لا رَبَّ [لى ] غَيْرُكَ وَلا اِلهَ اِلاّ
و اعتقادى كه بر يگانگى تو دارم و يقينى كه به معرفت و شناسايى تو دارم كه مى دانم پروردگارى غير
اَنْتَ وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ اَللّهُمَّ اَنْتَ الْقائِلُ وَقَوْلُكَ حَقُّ وَ وَعْدُكَ
تو نيست و معبودى جز تو وجود ندارد يگانه اى كه شريكى برايت نيست خدايا تو فرمودى و گفتارت حق و وعده ات
صِدْقٌ وَاسْئَلوُا اللّهَ مِنْ فَضْلِهِ اِنَ اللّهَ كانَ بِكُمْ رَحيماً وَلَيْسَ مِنْ
راست است (كه فرمودى ) ((و درخواست كنيد خدا را از فضلش كه براستى او به شما مهربان است )) و رسم تو چنان نيست
صِفاتِكَ يا سَيِّدى اَنْ تَاْمُرَ بِالسُّؤالِ وَتَمْنَعَ الْعَطِيَّةَ وَاَنْتَ الْمَنّانُ
اى آقاى من كه دستور سؤ ال بدهى ولى از عطا و بخشش دريغ نموده و خوددارى كنى و تويى بخشاينده
بِالْعَطِيّاتِ عَلى اَهْلِ مَمْلَكَتِكَ وَالْعائِدُ عَلَيْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَاْفَتِكَ اِلهى
به عطايا بر اهل كشور خود و متوجه بدانها به مهربانى و راءفتت خدايا
رَبَّيْتَنى فى نِعَمِكَ وَ اِحْسانِكَ صَغيراً وَنَوَّهْتَ بِاسْمى كَبيراً فَيامَنْ
مرا در خردسالى در نعمتها و احسان خويش پروريدى و در بزرگى نامم را بر سر زبانها بلند كردى پس اى كه
رَبّانى فِى الدُّنْيا بِاِحْسانِهِ وَتَفَضُّلِهِ وَنِعَمِهِ وَاَشارَ لى فِى الاْخِرَةِ
در دنيا مرا به احسان و فضل و نعمتهاى خود پروريدى و براى آخرتم
اِلى عَفْوِهِ وَكَرَمِهِ مَعْرِفَتى يا مَوْلاىَ دَليلى عَلَيْكَ وَحُبّى لَكَ شَفيعى
به عفو وكرم اشارت فرمودى اى مولاى من شناساييم به تو راهنماى من بسوى تو است و محبتى كه به تو دارم شفيع من است
اِلَيْكَ وَاَنَا واثِقٌ مِنْ دَليلى بِدَلالَتِكَ وَساكِنٌ مِنْ شَفيعى اِلى
به درگاهت و من از راهنمايى كردن اين دليلم بسوى تو مطمئنم و از پذيرفتن شفيعم از جانب تو
شَفاعَتِكَ اَدْعوُكَ يا سَيِّدى بِلِسانٍ قَدْ اَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ رَبِّ اُناجيكَ
آسوده خاطرم مى خوانمت اى آقاى من به زبانى كه گناه لالش كرده پروردگارا با تو راز گويم
بِقَلْبٍ قَدْ اَوْبَقَهُ جُرْمُهُ اَدْعوُكَ يا رَبِّ راهِباً راغِباً راجِياً خآئِفاً اِذا
بوسيله دلى كه جنايت به هلاكتش كشانده مى خوانمت اى پروردگار من هراسان و خواهان و اميدوار و ترسان ،
رَاَيْتُ مَوْلاىَ ذُنوُبى فَزِعْتُ وَاِذا رَاَيْتُ كَرَمَكَ طَمِعْتُ فَاِنْ عَفَوْتَ
اى مولاى من هنگامى كه گناهانم را مشاهده مى كنم هراسان شوم و چون بزرگوارى تو را بينم به طمع افتم خدايا اگر بگذرى
فَخَيْرُ راحِمٍ وَاِنْ عَذَّبْتَ فَغَيْرُ ظالِمٍ حُجَّتى يا اَللّهُ فى جُرْاَتى عَلى
بهترين مهرورزى و اگر عذاب كنى ستم نكرده اى ، دليل و بهانه من اى خدا در اينكه دليرى كنم
مَسْئَلَتِكَ مَعَ اِتْيانى ما تَكْرَهُ جُودُكَ وَكَرَمُكَ وَعُدَّتى فى شِدَّتى مَعَ
در سؤ ال كردن از تو با اينكه رفتارم خوشايند تو نيست همان جود و كرم تو است و ذخيره من در سختيم با
قِلَّةِ حَيائى رَاْفَتُكَ وَرَحْمَتُكَ وَقَدْ رَجَوْتُ اَنْ لا تَخيبَ بَيْنَ ذَيْنِ
بى شرمى من همان راءفت و مهربانى تو است و براستى اميدوارم كه نوميد مكنى ميان اين وآ ن آروزيم را
وَذَيْنِ مُنْيَتى فَحَقِّقْ رَجآئى وَاسْمَعْ دُعآئى يا خَيْرَ مَنْ دَعاهُ داعٍ
پس اميدم را صورت عمل ده و دعايم را شنيده گير اى بهترين كسى كه خوانندگان بخوانندش
وَاَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راجٍ عَظُمَ يا سَيِّدى اَمَلى وَسآءَ عَمَلى فَاَعْطِنى
و برتر كسى كه اميدواران بدو اميد دارند اى آقايم آرزويم بزرگ و عملم زشت است پس تو
مِنْ عَفْوِكَ بِمِقْدارِ اَمَلى وَلا تُؤ اخِذْنى بِاَسْوَءِ عَمَلى فَاِنَّ كَرَمَكَ
از عفو خويش به اندازه آرزويم به من بده و مرا به بدترين عملم مؤ اخذه مكن زيرا كرم تو برتر است
يَجِلُّ عَنْ مُجازاةِ الْمُذْنِبينَ وَحِلْمَكَ يَكْبُرُ عَنْ مُكافاةِ الْمُقَصِّرينَ
از مجازات گنهكاران و بردباريت بزرگتر است از مكافات تقصيركاران
وَاَنَا ياسَيِّدى عائِذٌ بِفَضْلِكَ هارِبٌ مِنْكَ اِلَيْكَ مُتَنَجِّزٌ ما وَعَدْتَ مِنَ
و من اى آقايم به فضلت پناهنده گشته و از تو بسوى خودت گريخته ام و خواستارم آنچه را وعده كردى از
الصَّفْحِ عَمَّنْ اَحْسَنَ بِكَ ظَنّاً وَما اَنَا يا رَبِّ وَما خَطَرى هَبْنى
چشم پوشى نسبت به كسى كه خوش گمان به تو است ، من چه ام پروردگارا؟ و چه اهميتى دارم ؟ مرا
بِفَضْلِكَ وَتَصَدَّقْ عَلَىَّ بِعَفْوِكَ اَىْ رَبِّ جَلِّلْنى بِسَِتْرِكَ وَاعْفُ عَنْ
به فضل خويش ببخش با عفو خود بر من نيكى كن و منت گذار، پروردگارا مرا به پوشش خود بپوشان
تَوْبيخى بِكَرَمِ وَجْهِكَ فَلَوِ اطَّلَعَ الْيَوْمَ عَلى ذَنْبى غَيْرُكَ ما فَعَلْتُهُ
و به كرم ذاتت از سرزنش كردن من درگذر پس اگر ديگرى جز تو بر گناهم آگاه مى شد آن گناه را انجام نمى دادم
وَلَوْ خِفْتُ تَعْجيلَ الْعُقوُبَةِ لاَ اجْتَنَبْتُهُ لا لاِنَّكَ اَهْوَنُ النّاظِرينَ وَاَخَفُّ
و اگر از زود به كيفر رسيدن مى ترسيدم باز هم خوددارى مى كردم و اينكه با اين وصف گناه كردم نه براى آن بود كه تو سبكترين بينندگانى
الْمُطَّلِعينَ [عَلَىَّ] بَلْ لاِنَّكَ يارَبِّ خَيْرُ السّاتِرينَ وَاَحْكَمُ الْحاكِمينَ
و يا بى مقدارترين مطلعين هستى بلكه براى آن بود كه تو اى پروردگار من بهترين پوشندگان و حكم كننده ترين حاكمان
وَاَكْرَمُ الاْكْرَمينَ سَتّارُ الْعُيوُبِ غَفّارُ الذُّنوُبِ عَلاّمُ الْغُيوُبِ تَسْتُرُ
و گرامى ترين گراميان و پوشاننده عيوب و آمرزنده گناهانى گناه را به كرمت مى پوشانى
الذَّنْبَ بِكَرَمِكَ وَتُؤَخِّرُ الْعُقوُبَةَ بِحِلْمِكَ فَلَكَ الْحَمْدُ عَلى حِلْمِكَ بَعْدَ
و كيفر را به واسطه بردباريت به تاءخير اندازى پس تو را ستايش سزا است بر بردباريت پس
عِلْمِكَ وَعَلى عَفْوِكَ بَعْدَ قُدْرَتِكَ وَيَحْمِلُنى وَيُجَرِّئُنى عَلى
از دانستن و بر گذشتت پس از توانايى داشتن و همين گذشت تو از من مرا وادار كرده و دلير ساخته بر
مَعْصِيَتِكَ حِلْمُكَ عَنّى وَيَدْعوُنى اِلى قِلَّةِ الْحَيآءِ سَِتْرُكَ عَلَىَّ
نافرمانيت و همان پرده پوشيت بر من مرا به بى شرمى واداشته
وَيُسْرِعُنى اِلَى التَّوَثُّبِ عَلى مَحارِمِكَ مَعْرِفَتى بِسَعَةِ رَحْمَتِكَ
و همان معرفتى كه من به فراخى رحمتت دارم و بزرگى عفوت مرا بدست زدن به كارهاى حرام شتابان مى كند
وَعَظيمِ عَفْوِكَ يا حَليمُ يا كَريمُ يا حَىُّ يا قَيُّومُ يا غافِرَ الذَّنْبِ يا
اى بردبار اى بزرگوار اى زنده و اى پاينده اى آمرزنده گناه اى
قابِلَ التَّوْبِ يا عَظيمَ الْمَنِّ يا قَديمَ الاِْحسانِ اَيْنَ سَِتْرُكَ الْجَميلُ
پزيرنده گناه اى بزرگ نعمت اى ديرينه احسان كجاست پرده پوشى زيبايت ؟
اَيْنَ عَفْوُكَ الْجَليلُ اَيْنَ فَرَجُكَ الْقَريبُ اَيْنَ غِياثُكَ السَّريعُ اَيْنَ
كجاست گذشت بزرگت ؟ كجاست گشايش نزديكت ؟ كجاست فريادرسى فوريت ؟ كجاست
رَحْمَتُكَ الْواسِعَةُ اَيْنَ عَطاياكَ الْفاضِلَةُ اَيْنَ مَواهِبُكَ الْهَنيئَةُ اَيْنَ
رحمت وسيعت ؟ كجاست عطاهاى برجسته ات ؟ كجاست بخششهاى دلچسبت ؟ كجاست
صَنائِعُكَ السَّنِيَّةُ اَيْنَ فَضْلُكَ الْعَظيمُ اَيْنَ مَنُّكَ الْجَسيمُ اَيْنَ
نيكى هاى شايانت ؟ كجاست فضل عظيمت ؟ كجاست نعمت بزرگت ؟ كجاست
اِحْسانُكَ الْقَديمُ اَيْنَ كَرَمُكَ يا كَريمُ بِهِ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَاسْتَنْقِذْنى وَبِرَحْمَتِكَ
احسان ديرينه ات ؟ كجاست كرمت ؟ اى كريم بدان (چه گفتم ) و به محمد و آل محمد مرا نجات ده و به رحمتت
فَخَلِّصْنى يا مُحْسِنُ يا مُجْمِلُ يا مُنْعِمُ يا مُفْضِلُ لَسْتُ اَتَّكِلُ فِى
خلاصم كن اى نيكو اى نيكو بخش اى نعمت ده اى زياده بخش چنان نيست كه من براى
النَّجاةِ مِنْ عِقابِكَ عَلى اَعْمالِنا بَلْ بِفَضْلِكَ عَلَيْنا لاِنَّكَ اَهْلُ التَّقْوى
نجات از عقاب تو به كارهامان تكيه كنم بلكه به فضلى كه بر ما دارى تكيه زنم زيرا تو اهل تقوى
وَاَهْلُ الْمَغْفِرَةِ تُبْدِئُ بِالاِْحْسانِ نِعَماً وَتَعْفوُ عَنِ الذَّنْبِ كَرَماً فَما
و شايسته آمرزشى آغاز كنى به احسان از روى نعمت بخشى و گذشت كنى از گناه از روى كرم و بزرگوارى و با اين وضع
نَدْرى ما نَشْكُرُ اَجَميلَ ما تَنْشُرُ اَمْ قَبيحَ ما تَسْتُرُ اَمْ عَظيمَ ما اَبْلَيْتَ
ما ندانيم كداميك را سپاس گوييم : آن نيكيها كه پراكنده كنى يا زشتيها كه بپوشانى يا بزرگ آزمايشت
وَاَوْلَيْتَ اَمْ كَثيرَ ما مِنْهُ نَجَّيْتَ وَعافَيْتَ يا حَبيبَ مَنْ تَحَبَّبَ اِلَيْكَ
و شايستگى نعمتت يا آن همه چيزهايى كه ما را از آن نجات داده و عافيت دادى اى دوست كسى كه با تو دوستى كند
وَيا قُرَّةَ عَيْنِ مَنْ لاذَبِكَ وَانْقَطَعَ اِلَيْكَ اَنْتَ الْمُحْسِنُ وَنَحْنُ
و اى نور ديده كسى كه پناه به تو آرد و از ديگران ببرد تويى نيكوكار و ماييم
الْمُسيئَّوُنَ فَتَجاوَزْ يا رَبِّ عَنْ قَبيحِ ما عِنْدَنا بِجَميلِ ما عِنْدَكَ وَاَىُّ
گنهكار پس درگذر اى پروردگار از زشتيهاى ما به نيكيهاى خود و كدام
جَهْلٍ يا رَبِّ لا يَسَعُهُ جوُدُكَ اَوْ اَىُّ زَمانٍ اَطْوَلُ مِنْ اَناتِكَ وَما قَدْرُ
نادانى است اى پروردگار كه جود تو فرايش نگيرد و چه روزگارى درازتر از زمان بردبارى تو است و چه ارزشى دارد
اَعْمالِنا فى جَنْبِ نِعَمِكَ وَكَيْفَ نَسْتَكْثِرُ اَعْمالاً نُقابِلُ بِها كَرَمَكَ بَلْ
اعمال ما در جنب نعمتهايت و چگونه زياد بشمريم اعمال (بدمان ) را كه بتوانيم آنها را برابر با كرم تو كنيم بلكه
كَيْفَ يَضيقُ عَلَى الْمُذْنِبينَ ما وَسِعَهُمْ مِنْ رَحْمَتِكَ يا واسِعَ
چگونه ممكن است ميدان بر گنهكاران تنگ شود با آن رحمت وسيعت
الْمَغْفِرَةِ يا باسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ فَوَ عِزَّتِكَ يا سَيِّدى لَوْ نَهَرْتَنى
كه ايشان را فراگرفته اى وسيع آمرزش اى دو دستت به رحمت باز سوگند به عزتت اى آقاى من اگرچه برانيم
ما بَرِحْتُ مِنْ بابِكَ وَلا كَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِكَ لِمَا انْتَهى اِلَىَّ مِنَ
من از در خانه ات برنخيزم و از تملق و چاپلوسيت دست برندارم چون
الْمَعْرِفَةِ بِجوُدِكَ وَكَرَمِكَ وَاَنْتَ الْفاعِلُ لِما تَشآءُ تُعَذِّبُ مَنْ تَشآءُ
اطلاع از جود و كرمت پيدا كرده ام و تويى كننده هرچه بخواهى عذاب كنى هركه را خواهى
بِما تَشآءُ كَيْفَ تَشآءُ وَتَرْحَمُ مَنْ تَشآءُ بِما تَشآءُ كَيْفَ تَشآءُ لا
بهرچه خواهى بهرطور كه خواهى و رحم كنى هر كه را خواهى بهرچه خواهى هرطور كه خواهى
تُسْئَلُ عَنْ فِعْلِكَ وَلا تُنازَعُ فى مُلْكِكَ وَلا تُشارَكُ فى اَمْرِكَ وَلا
بازپرسى از كار تو نشود و نزاعى در فرمانرواييت رخ ندهد و شريكى در كارت نباشد
تُضآدُّ فى حُكْمِكَ وَلا يَعْتَرِضُ عَلَيْكَ اَحَدٌ فى تَدْبيرِكَ لَكَ الْخَلْقُ
و ضدّيتى در حكمت نباشد و كسى نيست كه در تدبير تو بر تو اعتراض كند آفرينش
وَالاْمْرُ تَبارَكَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمينَ يا رَبِّ هذا مَقامُ مَنْ لاذَبِكَ
و دستور از تو است برتر است خدا پروردگار جهانيان پروردگارا اين جايگاه كسى است كه به تو
وَاسْتَجارَ بِكَرَمِكَ وَاَلِفَ اِحْسانَكَ وَنِعَمَكَ وَاَنْتَ الْجَوادُ الَّذى
روى آورده و به كرمت پناه جسته و به احسان و نعمتت خو گرفته و تويى بخ
تاریخ : چهار شنبه 5 تير 1392
نویسنده : اميرعباس
دسته بندي :
همه مطالب
اعمال ماه رمضان
برچسبها: دعاى ابوحمزه ثمالى, دعا, دعاي, ابوحمزه ثمالي, ابوحمزه, ثمالي,
(نظر)
زمان : 20:29
برچسبها: دعاى ابوحمزه ثمالى, دعا, دعاي, ابوحمزه ثمالي, ابوحمزه, ثمالي,
سوّم بخواند دعاى عظيم الشأنى راكه ازحضرت امام رضاعليه السلام نقل شده كه فرموده اين دعايى است كه حضرت امام محمد باقرعليه السلام در سحرهاى ماه رمضان مى خواندند :
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ بَهاَّئِكَ
خدايا از تو خواهم به درخشنده ترين مراتب
بِاَبْهاهُ وَكُلُّ بَهاَّئِكَ بَهِىُّ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِبَهاَّئِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى
درخشندگيت با اينكه تمام مراتب آن درخشنده است خدايا درخواست كنم به همه مراتب درخشندگيت خدايا از
اَسْئَلُكَ مِنْ جَمالِكَ بِاَجْمَلِهِ وَكُلُّ جَمالِكَ جَميلٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
تو خواهم به زيباترين مراتب جمالت با اينكه تمام مراتب جمالت زيبا است خدايا از تو خواهم
بِجَمالِكَ كُلِّهِاَ اللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ جَلالِكَ بِاَجَلِّهِ وَكُلُّ جَلالِكَ
به همه مراتب جمالت خدايا از تو خواهم به باشكوهترين مراتب جلالت با اينكه تمام مراتب جلال تو
جَليلٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِجَلالِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ
باشكوه است خدايا از تو خواهم به همه مراتب جلالت خدايا از تو خواهم به
عَظَمَتِكَ بِاَعْظَمِها وَكُلُّ عَظَمَتِكَ عَظَيمَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
بزرگترين مرتبه عظمتت با اينكه تمام مراتب عظمتت بزرگ است خدايا از تو خواهم
بِعَظَمَتِكَ كُلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَسَئَلُكَ مِنْ نُورِكَ بِاَنْوَرِهِ وَكُلُّ نُورِكَ نَيِّرٌ
به همه مراتب عظمتت خدايا از تو خواهم به نورانى ترين مراتب روشنيت با اينكه تمام مراتب روشنيت نورانى است
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِنُورِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ رَحْمَتِكَ
خدايا از تو خواهم به همه مراتب نورت خدايا از تو خواهم به وسيعترين مراتب رحمتت با اينكه تمام مراتب رحمتت
بِاَوْسَعِها وَكُلُّ رَحْمَتِكَ واسِعَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِرَحْمَتِكَ كُلِّها
وسيع است خدايا از تو خواهم به همه مراتب رحمتت
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ كَلِماتِكَ بِاَتَمِّها وَكُلُّ كَلِماتِكَ تاَّمَّةٌ اَللّهُمَّ
خدايا از تو خواهم به تمامترين كلمات (و سخنانت ) با اينكه همه سخنانت تمام است خدايا
اِنّى اَسْئَلُكَ بِكَلِماتِكَ كُلِّهَا اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ كَمالِكَ بِاَكْمَلِهِ
از تو خواهم به همه سخنانت خدايا از تو خواهم به كاملترين مرتبه كمالت با اينكه
وَكُلُّ كَمالِكَ كامِلٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِكَمالِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى
تمام مراتب كمالت كامل است خدايا از تو خواهم به همه مراتب كمالت خدايا از تو
اَسْئَلُكَ مِنْ اَسماَّئِكَ بِاَكْبَرِها وَكُلُّ اَسْماَّئِكَ كَبيرَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
خواهم به بزرگترين نامهايت با اينكه تمام نامهايت بزرگ است خدايا از تو خواهم به همه
بِاَسْماَّئِكَ كُلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ عِزَّتِكَ باَعَزِّها وَكُلُّ عِزَّتِكَ
نامهايت خدايا از تو خواهم به عزيزترين مقام عزتت گرچه همه مراتب عزتت
عَزيزَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِعِزَّتِكَ كُلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ
عزيز است خدايا از تو خواهم به همه مراتب عزتت خدايا از تو خواهم به حق گذراترين
مَشِيَّتِكَ بِاَمْضاها وَكُلُّ مَشِيَّتِكَ ماضِيَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِمَشِيَّتِكَ
مشيتت گرچه تمام مراتب مشيتت گذرا است خدايا از تو خواهم
كُلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ قُدْرَتِكَ بِالْقُدْرَةِ الَّتى اسْتَطَلْتَ بِها عَلى
تمام مراتب مشيتت خدايا از تو خواهم به حق آن قدرتت كه احاطه پيدا كردى بدان بر
كُلِّشَىْءٍ وَكُلُّ قُدْرَتِكَ مُسْتَطيلَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِقُدْرَتِكَ كُلِّها
هر چيز گرچه تمام مراتب قدرتت چنين است خدايا از تو خواهم به همه مراتب قدرتت
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ عِلْمِكَ بِاَنْفَذِهِ وَكُلُّ عِلْمِكَ نافِذٌ اَللّهُمَّ اِنّى
خدايا از تو خواهم به حق نافذترين مراتب دانشت گرچه تمام مراتب دانشت نافذ است خدايا از تو
اَسْئَلُكَ بِعِلْمِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ قَوْلِكَ بِاَرْضاهُ وَكُلُّ قَوْلِكَ
خواهم به تمام مراتب دانشت خدايا از تو خواهم به حق پسنديده ترين سخنانت با اينكه همه سخنانت
رَضِىُّ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِقَوْلِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ
پسنديده است خدايا از تو خواهم به حق همه سخنانت خدايا از تو خواهم به حق
مَساَّئِلِكَ بِاَحَبِّها اِلَيْكَ وَكُلُّ مَساَّئِلِكَ اِلَيْكَ حَبيبَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
محبوبترين خواسته هايت پيش تو گرچه همه خواسته هايت پيش تو محبوب است خدايا از تو خواهم به حق
بِمَساَّئِلِكَ كُلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ شَرَفِكَ بِاَشْرَفِهِ وَكُلُّ شَرَفِكَ
همه خواسته هايت خدايا از تو خواهم به حق شريفترين مراتب شرفت با اينكه تمام مراتب آن
شَريفٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِشَرَفِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ
شريف است خدايا از تو خواهم به همه مراتب شرفت خدايا از تو خواهم به حق
سُلْطانِكَ بِاَدْوَمِهِ وَكُلُّ سُلطانِكَ داَّئِمٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِسُلْطانِكَ
ابدى ترين مراتب سلطنت گرچه تمام مراتب سلطنتت جاويدان است خدايا از تو خواهم به حق تمام مراتب سلطنتت
كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ مُلْكِكَ بِاَفْخَرِهِ وَكُلُّ مُلْكِكَ فاخِرٌ اَللّهُمَّ
خدايا از تو خواهم به حق گرانمايه ترين مراتب فرمانرواييت گرچه تمام مراتب فرمانرواييت گرانمايه است خدايا
اِنّى اَسْئَلُكَ بِمُلْكِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ عُلُوِّكَ بِاَعْلاهُ وَكُلُّ
از تو خواهم به همه مراتب فرمانرواييت خدايا از تو خواهم به والاترين مقام بلندت گرچه همه
عُلُوِّكَ عالٍ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِعُلُوِّكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ
مراتب آن والاست خدايا از تو خواهم به همه مراتب بلنديت خدايا از تو خواهم به حق
مَنِّكَ بِاَقْدَمِهِ وَكُلُّ مَنِّكَ قَديمٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِمَنِّكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ
قديمترين نعمتت گرچه همه نعمتهايت قديم است خدايا از تو خواهم به حق نعمتهايت خدايا
اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ آياتِكَ بِاَكْرَمِها وَكُلُّ آياتِكَ كَريمَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى
از تو خواهم به حق گرامى ترين آياتت گرچه همه آيات تو گرامى است خدايا از تو
اَسْئَلُكَ بِآياتِكَ كُلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِما اَنْتَ فيهِ مِنَ الشَّاْنِ
خواهم به حق همه آياتت خدايا از تو خواهم بدانچه در آنى از شاءن
وَالْجَبَرُوتِ وَاَسْئَلُكَ بِكُلِّ شَاْنٍ وَحْدَهُ وَ جَبَرُوتٍ وَحْدَها اَللّهُمَّ اِنّى
و مقام و بزرگى واز تو خواهم به هر شاءن و مقامى جدا و بهر بزرگى جداگانه خدايا از تو
اَسْئَلُكَ بِما تُجيبُنى [بِهِ] حينَ اَسْئَلُكَ فَاَجِبْنى يا اَللّهُ
خواهم به آنچه اجابت كنى دعايم را هنگامى كه از تو خواهم كه اجابت كنى اى خدا
پس هر حاجت كه دارى از خدا بطلب كه البتّه برآورده است
تاریخ : چهار شنبه 5 تير 1392 زمان : 20:23نویسنده : اميرعباس
برچسبها: دعاى سحر معروف , دعاي سحر, دعا, سحر, معروف, رمضان, دعاي سحر در رمضان, دعاي سحر معروف در رمضان,
كيفيت هزار ركعت نماز در ماه رمضان
بدانكه از اعمالى كه در شبهاى ماه رمضان مستحب است بجا آورده شود هزار
ركعت نماز است در مجموع اين ماه كه مشايخ و اعاظم علماء در كتب خود كه در
فقه يا عبادات نوشته اند به آن اشاره نموده اند و اما كيفيّت بجا آوردن آن پس
احاديث در باب آن مختلف است و آنچه موافق روايت ابن ابى قرّه است از حضرت
جوادعليه السلام و مختار شيخ مفيد در كتاب غريّه و اشراف بلكه مختار مشهور
است آنست كه در دهه اوّل و دهه دويّم ماه رمضان در هر شبى بيست ركعت
خوانده شود هر دو ركعت به يك سلام به اين طريق كه هشت ركعت آن را بعد از
نماز مغرب بخواند و دوازده ركعت ديگر را بعد از نماز عشاء و در دهه آخر در هر شب
سى ركعت بخواند باز هشت ركعت آن را بعد از نماز مغرب و بيست و دو ركعت ديگر
را بعد از نماز عشاء و مجموع اين نمازها هفتصد ركعت مى شود و باقيمانده را كه
سيصد ركعت است در شبهاى قدر بخواند يعنى شب نوزدهم صد ركعت و شب
بيست و يكم صد ركعت و شب بيست و سيّم صد ركعت پس مجموع هزار ركعت
شود و به ترتيب ديگر نيز وارد شده و تفصيل كلام در جاى ديگر است و اين مقام را
گنجايش بسط نيست و اميد كه اهل خير در عمل به اين هزار ركعت نماز مسامحه و
سهل انگارى نكرده از فيض آن خود را بهره مند نمايند و روايت شده كه مى خوانى
بعد از هر دو ركعت از نافله هاى ماه رمضان
اَللّهُمَّ اجْعَلْ فيما تَقْضى وَتُقَدِّرُ مِنَ الاْمْرِ الْمَحْتُومِ وَفيما تَفْرُقُ
خدايا مقرر دار در آن قضا و قدر حتمى و در آنچه جدا كنى
مِنَ الاْمْرِ الْحَكيمِ فى لَيْلَةِ الْقَدْرِ اَنْ تَجْعَلَنى مِنْ حُجّاجِ بَيْتِكَ
از دستور حكيمانه ات در شب قدر كه مرا از حاجيان خانه
الْحَرامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ الْمَشْكُورِ سَعْيُهُمُ الْمَغْفُورِ ذُنوُبُهُمْ وَاَسْئَلُكَ
محترم كعبه ات قرار دهى آنان كه حجشان قبول و كوششان پذيرفته و گناهانشان آمرزيده شده و از تو خواهم
اَنْتُطيلَ عُمْرى فى طاعَتِكَ وَتُوَسِّعَ لى فى رِزْقى يااَرْحَمَالرّاحِمينَ
كه عمرم را در اطاعت خود طولانى گردانى و در روزيم وسعت دهى اى مهربانترين مهربانان
نویسنده : اميرعباس
برچسبها: كيفيت هزار ركعت نماز در ماه رمضان, كيفيت, هزار ركعت, هزار, نماز, رمضان, ماه, ماه رمضان, كيفيت نماز در ماه رمضان, ثواب نماز در ماه رمضان, ثواب خواندن هزار ركعت نماز در ماه رمضان,
پانزدهم شيخ كفعمى در حاشيه بلد الا مين از سيّد بن باقى نقل كرده كه فرموده مستحبّ است در هر شب ماه رَمَضان دو ركعت نماز در هر ركعت حمد و توحيد سه مرتبه و چون سلام داد بگويد:
سُبْحانَ مَنْ هُوَ حَفيظٌ لا يَغْفُلُ سُبحانَ مَنْ هُوَ رَحيمٌ لا يَعْجَلُ
منزه است آن خداى نگهبانى كه غفلت نكند منزه است آن خداى مهربانى كه شتاب نكند
سُبْحانَ مَنْ هُوَ قاَّئِمٌ لا يَسْهُو سُبْحانَ مَنْ هُوَ دائِمٌ لا يَلْهُو
منزه است آن خداى پابرجايى كه كسى را از ياد نبرد منزه است آن خداى جاويدانى كه به چيزى سرگرم نشود
پس بگويد تسبيحات اربع را هفت مرتبه پس بگويد:
سُبْحانَكَ سُبْحانَكَ سُبْحانَكَ يا عَظيمُ اغْفِرْ لِىَ الذَّنْبَ الْعَظيمَ
منزّهى تو منزّهى منزّهى اى خداى بزرگ بيامرز گناهان بزرگم را
پس ده مرتبه صلوات بفرستد بر پيغمبر و آل او عليهم السلام . كسى كه اين دو ركعت نماز را بجا آورد بيامرزد حق تعالى از براى او هفتاد هزار گناه الخ
شانزدهم در خبر است كه هر كه در هر شب از ماه رمضان سوره اِنّا فَتَحْنا در نماز مستحبّى بخواند آن سال محفوظ بماند
تاریخ : دو شنبه 3 تير 1392 زمان : 19:30
نویسنده : اميرعباس
برچسبها: نماز شب هاى ماه رمضان , نماز, ماه رمضان, رمضان, شب, نماز ماه رمضان , نماز شب هاي رمضان,
دوازدهم در هر شب بخواند:
اَللّهُمَّ بِرَحْمَتِكَ فِى الصّالِحينَ فَاَدْخِلْنا وَفى
خدايا بوسيله رحمتت ما را در جرگه شايستگان وارد كن و در
عِلِّيّينَ فَارْفَعْنا وِبَكَاْسٍ مِنْ مَعينٍ مِنْ عَيْنٍ سَلْسَبيلٍ فَاسْقِنا وَمِنَ
عليين بهشت بالا بر و جامى از آب خوشگوار چشمه سلسبيل به ما بنوشان و از
الْحُورِ الْعينِ بِرَحْمَتِكَ فَزَوِّجْنا وَمِنَ الْوِلْدانِ الْمُخَلَّدينَ كَاَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ
حوريان بهشتى به رحمت خود به ازدواج ما درآور و از پسران جاويدان كه همچون مرواريدانى
مَكْنُونٌ فَاَخْدِمْنا وَمِنْ ثِمارِ الْجَنَّةِ وَلُحُومِ الطَّيْرِ فَاَطْعِمْنا وَ مِنْ
در صدفند به خدمت ما بگمار و از ميوه هاى بهشتى و گوشت پرندگان به ما بخوران و از
ثِيابِ السُّنْدُسِ وَالْحَريرِ وَالاِْسْتَبْرَقِ فَاَلْبِسْنا وَلَيْلَةَ الْقَدْرِ وَحَجَّ
جامه هاى زربفت و ابريشم و ديبا به ما بپوشان و بدرك فضيلت شب قدر و حج
بَيْتِكَ الْحرامِ وَقَتْلاً فى سَبيلِكَ فَوَفِّقْ لَنا وَصالِحَ الدُّعاَّءِ وَالْمَسْئَلةِ
خانه كعبه و كشته شدن در راه خود ما را موفق بدار و دعاى شايسته و خواهش ما را
فَاسْتَجِبْ لَنا وَاِذا جَمَعْتَ الاَوَّلينَ وَالا خِرينَ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَارْحَمْنا
برآور و چون اولين و آخرين را در روز قيامت گردآوردى در آن هنگام به ما ترحم كن و
وَبَراَّئَةً مِنَ النّارِ فَاكْتُبْ لَنا وَفى جَهَنَّمَ فَلا تَغُلَّنا وَفى عَذابِكَ
منشور رهايى ما را از آتش بر ايمان بنويس و در دوزخ ما را به زنجير مبند و در شكنجه
وَهَوانِكَ فَلا تَبْتَلِنا وَمِنَ الزَّقُّومِ وَالضَّريعِ فَلا تُطْعِمْنا وَمَعَ
و خواريت ما را مبتلا مكن و از درخت زقوم و ضريع به ما مخوران و با
الشَّياطينِ فَلا تَجْعَلْنَا وَفِى النّارِ عَلى وُجُوهِنا فَلا تَكْبُبْنا وَمِنْ
شياطين ما را در يك جا قرار مده و برو در آتش دوزخ ما را مينداز و از
ثِيابِ النّارِ وَسَرابيلِ الْقَطِرانِ فَلا تُلْبِسْنا وَمِنْ كُلِّ سُوَّءٍ يا لا اِلهَ اِلاّ
جامه هاى آتشين و پيراهنهاى آتش زاى قطران (آهن آب شده ) به ما مپوشان و از هر بدى اى خدايى كه جز تو معبودى نيست
اَنْتَ بِحَقِّ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ فَنَجِّنا
به حق كلمه ((لا اله الاّ اءنت )) ما را نجات بخش
سيزدهم از حضرت صادق عليه السلام روايت است كه در هر شب ماه رمضان مى خوانى:
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ اَنْ تَجْعَلَ فيما تَقْضى
خدايا از تو خواهم كه در قضاء
وَتُقَدِّرُ مِنَ الاْمْرِ الْمَحْتُومِ فِى الاْمْرِ الْحَكيمِ مِنَ الْقَضاَّءِ الَّذى لا
و قدر حتمى و فرمان حكيمانه خود از آن قضايى كه برگشت ندارد
يُرَدُّ وَلا يُبَدَّلُ اَنْ تَكْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ بَيْتِكَ الْحَرامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ
و تغييرپذير نيست چنان مقرر دارى كه ثبت كنى نام مرا از حاجيان كعبه ات كه حجشان قبول شده و سعيشان
الْمَشْكُورِ سَعْيُهُمُ الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمُ الْمُكَفَّرِ عَنْ سَيِّئاتِهِمْ وَاَنْ تَجْعَلَ
پذيرفته گرديده و گناهانشان آمرزيده شده و از بديهاشان صرفنظر گرديده و
فيما تَقْضى وَتُقَدِّرُ اَنْ تُطيلَ عُمْرى فى خَيْرٍ وَعافِيَةٍ وَتُوَسِّعَ فى
نيز در قضا و قدر خود مقرر دارى كه عمر مرا در خوبى و تندرستى طولانى كنى و
رِزْقی َوَتَجْعَلَنى مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدينِكَ وَلا تَسْتَبْدِلْ بى غَيْرى
روزيم توسعه دهى و بگردانى مرا از آن كسانى كه بوسيله آنان دينت را يارى كنى و مرا با ديگرى عوض نكنى
چهاردهم در انيس الصّالحين است كه در هر شب از شبهاى ماه رمضان بخواند:
اَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِكَ الْكَريمِ اَنْ يَنْقَضِىَ عَنّى شَهْرُ رَمَضانَ اَوْ يَطْلُعَ
پناه مى برم به جلال ذات بزرگوارت از اينكه ماه رمضان از من بگذرد يا سپيده دم امشب
الْفَجْرُ مِنْ لَيْلَتى هذِهِ وَلَكَ قِبَلى تَبِعَةٌ اَوْ ذَنْبٌ تُعَذِّبُنى عَلَيْهِ
بزند و هنوز از تو در پيش من بازخواست يا گناهى مانده باشد كه مرا بدان عذاب كنى
تاریخ : یک شنبه 2 تير 1392 زمان : 22:59نویسنده : اميرعباس
برچسبها: دعاهای وارده رمضان, دعا, وارده, رمضان, ماه, ماه رمضان, دعاي, دعاهاي قابل قبول ماه رمضان, گوگل, google,
يازدهم بخواند در هر شب از ماه رمضان :
اَللّهُمَّ اِنّى اَفْتَتِحُ الثَّنآءَ بِحَمْدِكَ وَ اَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوابِ بِمَّنِكَ وَ اَيْقَنْتُ اَنَّكَ اَنْتَ
خدايا من ستايش را به وسيله حمد تو مى گشايم و تويى كه به نعمت بخشى خود بندگان را به درستى وادارى و يقين دارم كه براستى تو
اَرْحَمُ الرّاحِمينَ فى مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ وَ اَشَدُّ الْمُعاقِبينَ فى
مهربانترين مهربانانى اما در جاى گذشت و مهربانى ولى سخت ترين كيفركننده اى در
مَوْضِعِ النَّكالِ وَالنَّقِمَةِ وَ اَعْظَمُ الْمُتَجَبِّرينَ فى مَوْضِعِ الْكِبْريآءِ
جاى شكنجه و انتقام و بزرگترين جبارانى در جاى بزرگى و
وَالْعَظَمَةِ اَللّهُمَّ اَذِنْتَ لى فى دُعآئِكَ وَ مَسْئَلَتِكَ فَاسْمَعْ يا سَميعُ
عظمت خدايا تو به من اجازه دادى در اين كه بخوانمت و از تو درخواست كنم پس اى خداى شنوا
مِدْحَتى وَ اَجِبْ يا رَحيمُ دَعْوَتى وَ اَقِلْ يا غَفُورُ عَثْرَتى فَكَمْ يا
مدح و ثنايم را بشنو و پاسخ ده اى مهربان خواسته ام را و ناديده گير اى آمرزنده لغزشم را اى
اِلهى مِنْ كُرْبَةٍ قَدْ فَرَّجْتَها وَ هُمُومٍ قَدْ كَشَفْتَها وَ عَثْرَةٍ قَدْ اَقَلْتَها
معبود من چه بسيار گرفتارى كه برطرف كردى و چه بسيار اندوه كه زدودى و لغزشها كه چشم پوشيدى
وَ رَحْمَةٍ قَدْ نَشَرْتَها وَ حَلْقَةِ بَلاَّءٍ قَدْ فَكَكْتَها اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ يَتَّخِذْ
و مهر و رحمت كه گستردى و زنجير بلا كه از هم باز كردى ستايش خاص خدايى است كه نگيرد
صاحِبَةً وَ لا وَلَدا وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَريكٌ فى الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِىُّ
همسرى و نه فرزندى و نيست برايش شريكى در فرمانروايى و نيست برايش ياورى
مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبيراً اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَميعِ مَحامِدِهِ كُلِّهَا عَلى جَميعِ
از خوارى و به كمال بزرگى او را ياد كن ستايش خداى را به همه ستودگيهايش يكسر بر همه
نِعَمِهِ كُلِّها اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لا مُضآدَّ لَهُ فى مُلْكِهِ وَ لا مُنازِعَ لَهُ فى
نعمتهايش يكسر ستايش براى خدايى است كه ضد و دشمنى در پادشاهى او و ستيزه جويى در
اَمْرِهِ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لا شَريكَ لَهُ فى خَلْقِهِ وَ لا شَبيهَ لَهُ فى عَظَمَتِهِ
فرمانش نيست ستايش خدايى را است كه شريكى در خلقتش ندارد و شبيهى در عظمت او نيست
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الْفاشى فِى الْخَلْقِ اَمْرُهُ وَ حَمْدُهُ الظّاهِرِ بِالْكَرَمِ مَجْدُهُ
ستايش خاص خدايى است كه هويدا است در ميان خلق كارش و ستايشش و آشكار است به بزرگوارى شوكتش
الْباسِطِ بِالْجُودِ يَدَهُ الَّذى لا تَنْقُصُ خَزآئِنُهُ وَ لا تَزيدُهُ كَثْرَةُ الْعَطآءِ
و گشاده است دستش آنكه نقصان نپذيرد خزينه هايش و نيفزايدش بسيارى عطا
اِلاّ جُوداً وَ كَرَماً اِنَّهُ هُوَ الْعَزيزُ الْوَهّابُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ قَليلاً مِنْ
مگر جود و بزرگوارى براستى كه او عزيز و بسيار بخشنده است خدايا از تو خواهم اندكى از
كَثيرٍ مَعَ حاجَةٍ بى اِلَيْهِ عَظيمَةٍ وَ غِناكَ عَنْهُ قَديمٌ وَ هُوَ عِنْدى كَثيرٌ
بسيار با اينكه نيازمنديم بدان بزرگ است و بى نيازى تو از آن قديم و ازلى است و آن درخواست پيش من بسيار
وَ هُوَ عَلَيْكَ سَهْلٌ يَسيرٌ اَللّهُمَّ اِنَّ عَفْوَكَ عَنْ ذَنْبى وَ تَجاوُزَكَ عَنْ
ولى در نزد تو اندك و آسان است خدايا براستى گذشت تو از گناهم و چشم پوشيت از
خَطيَّئَتى وَ صَفْحَكَ عَنْ ظُلْمى وَ سَِتْرَكَ عَلى قَبيحِ عَمَلى وَ حِلْمَكَ
خطايم و ناديده گيريت از ستمم و پرده پوشيت بر كار زشتم و بردباريت
عَنْ كَثيرِ جُرْمى عِنْدَ ما كانَ مِنْ خَطایى وَ عَمْدى اَطْمَعَنى فى اَنْ
در برابر جنايت و جرم بسيارم كه به خطا يا از روى تعمد كردم مرا به طمع انداخت تا از تو
اَسْئَلَكَ ما لا اَسْتَوْجِبُهُ مِنْكَ الَّذى رَزَقْتَنى مِنْ رَحْمَتِكَ وَ اَرَيْتَنى
درخواست كنم چيزى را كه مستحق آن نيستم ، درخواست كنم آنچه را كه از رحمتت روزى من كردى و
مَنْ قُدْرَتِكَ وَ عَرَّفْتَنى مِنْ اِجابَتِكَ فَصِرْتُ اَدْعُوكَ آمِناً وَ اَسْئَلُكَ
از قدرتت به من نماياندى و از اجابت دعايت به من شناساندى و اين سبب شد كه من از روى اطمينان تو را بخوانم
مِسْتَأنِساً لا خآئِفاً وَ لا وَجِلاً مُدِلاًّ عَلَيْكَ فيما قَصَدْتُ فيهِ اِلَيْكَ
و با تو انس گرفته بدون ترس و واهمه از تو حاجت بخواهم و تازه در مطلوب و مقصود خود با ناز و عشوه به درگاهت آيم
فَاِنْ اَبْطَاَ عَنّى عَتَبْتُ بِجَهْلى عَلَيْكَ وَ لَعَلَّ الَّذى اَبْطَاَ عَنّى هُوَ خَيْرٌ لى
و اگر حاجتم دير برآيد بواسطه نادانيم بر تو اعتراض كنم در صورتى كه شايد دير كردن آن براى من بهتر باشد زيرا
لِعِلْمِكَ بِعاقِبَةِ الاُْمُورِ فَلَمْ اَرَ مَوْلاً كَريماً اَصْبَرَ عَلى عَبْدٍ لَئيمٍ مِنْكَ
تو داناى به سرانجام كارها هستى و از اينرو من نديدم مولاى بزرگوارى را كه بر بنده پست خود شكيباتر از تو باشد
عَلَىَّ يا رَبِّ اِنَّكَ تَدْعُونى فَاُوَلّى عَنْكَ وَ تَتَحَبَّبُ اِلَىَّ فَاَتَبَغَّضُ اِلَيْكَ
بر من اى پروردگارم تو مرا مى خوانى ولى من از تو رومى گردانم و تو به من دوستى مى كنى ولى من با تودشمنى مى كنم و تو
وَ تَتَوَدَّدُ اِلَىَّ فَلا اَقْبَلُ مِنْكَ كَاَنَّ لِىَ التَّطَوُّلَ عَلَيْكَ فَلَمْ يَمْنَعْكَ ذلِكَ
به من محبت كنى و من نپذيرم گويا من منتى بر تو دارم و باز اين احوال بازندارد تو را از
مِنَ الرَّحْمَةِ لى وَالاِْحْسانِ اِلَىَّ وَالتَّفَضُّلِ عَلَىَّ بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ
مهر به من و و احسان بر من و بزرگواريت نسبت به من از روى بخشندگى و بزرگواريت
فَارْحَمَ عَبْدَكَ الْجاهِلَ وَجُدْ عَلَيْهِ بِفَضْلِ اِحْسانِكَ اِنَّكَ جَوادٌ كَريمٌ
پس بر بنده نادانت رحم كن و از زيادى احسانت بر او ببخش كه براستى تو بخشنده و بزرگوارى
اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِكِ الْمُلْكِ مُجْرِى الْفُلْكِ مُسَخِّرِ الرِّياحِ فالِقِ الاِْصْباحِ
ستايش خاص خدا است كه مالك سلطنت و روان كننده كشتى (وجود) و مسخركننده بادها و شكافنده سپيده صبح
دَيّانِ الدّينِ رَبِّ الْعَالَمينَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلى حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ
و حكمفرماى روز جزا و پروردگار جهانيان است ستايش خداى را است كه بردباريش پس از دانستن و ستايش
لِلّهِ عَلى عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلى طُولِ اَناتِهِ فى غَضَبِهِ
براى خدا است بر گذشتش با اينكه نيرومند است و ستايش براى خدا است بر زيادى تحمل و بردباريش در عين خشم
وَهُوَ قادِرٌ عَلى ما يُريدُ اَلْحَمْدُ لِلّهِ خالِقِ الْخَلْقِ باسِطِ الرِّزْقِ فاِلقِ
او با اينكه او بر هرچه بخواهد تواناست ستايش خداى را است كه آفريننده خلق و گسترنده روزى و شكافنده
اَلاِْصْباحِ ذِى الْجَلالِ وَالاِْكْرامِ وَالْفَضْلِ وَالاِْنْعامِ الَّذى بَعُدَ فَلا
صبح صاحب جلال و بزرگوارى و فضل و نعمت بخشى آنكه دور است پس
يُرى وَقَرُبَ فَشَهِدَ النَّجْوى تَبارَكَ وَتَعالى اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَيْسَ لَهُ
ديده نشود و نزديك است كه مطلع از گفتگوهاى سرى است برتر و والا است ستايش خدايى را كه نيست براى او
مُنازِ عٌ يُعادِلُهُ وَلا شَبيهٌ يُشاكِلُهُ وَلا ظَهيرٌ يُعاضِدُهُ قَهَرَ بِعِزَّتِهِ
ستيزه جويى كه با او برابرى كند و نه شبيهى كه هم شكل او باشد و نه پشتيبانى كه كمكش كند به عزت خويش
الاْعِزّآءَ وَتَواضَعَ لِعَظَمَتِهِ الْعُظَمآءُ فَبَلَغَ بِقُدْرَتِهِ ما يَشآءُ اَلْحَمْدُ لِلّهِ
چيره دستان را مقهور ساخته و در مقابل عظمتش بزرگان فروتنى كرده پس بوسيله نيرويش بهرجا كه خواهد رسيده ستايش خدايى را
الَّذى يُجيبُنى حينَ اُناديهِ وَيَسْتُرُ عَلَىَّ كُلَّ عُورَةٍ وَاَنَا اَعْصيهِ وَ
كه پاسخم دهد هرگاه بخوانمش و بپوشاند بر من هر زشتى را و من نافرمانيش كنم و
يُعَظِّمُ الْنِّعْمَةَ عَلَىَّ فَلاَّ اُجازيهِ فَكَمْ مِنْ مَوْهِبَةٍ هَنيَّئَةٍ قَدْ اَعْطانى
بزرگ گرداند بر من نعمتش را ولى من پاداشش ندهم پس چه بسيار بخششهاى جانبخشى كه به من عطا فرمود
وَعَظيمَةٍ مَخُوفَةٍ قَدْ كَفانى وَبَهْجَةٍ مُونِقَةٍ قَدْ اَرانى فَاُثْنى عَلَيْهِ
و چه پيش آمدهاى بزرگ و هولناكى را كه از من دور كرد و چه خوشيهاى شگفت انگيزى كه به من نماياند او را
حامِدا وَاَذْكُرُهُ مُسَبِّحاً اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لا يُهْتَكُ حِجابُهُ وَلا يُغْلَقُ
ستايش كنان ثنا گويم و تسبيح گويان يادش كنم ستايش خاص خدايى است كه پرده اش دريده نشود و در خانه اش
بابُهُ وَلا يُرَدُّ سآئِلُهُ وَلا يُخَيَّبُ آمِلُهُ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى يُؤْمِنُ الْخآئِفينَ
بسته نگردد و خواهنده اش رد نشود و آرزومندش نوميد نگردد ستايش خاص خدايى است كه هراسناكان را امان بخشد
وَيُنَجِّى الصّالِحينَ وَيَرْفَعُ الْمُسْتَضْعَفينَ وَيَضَعُ الْمُسْتَكْبِرينَ وَ
و شايستگان را نجات دهد و ناتوان شمردگان را بلند كند و گردنكشان را زبون كند و
يُهْلِكُ مُلُوكاً وَيَسْتَخْلِفُ آخَرينِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ قاِصمِ الجَّبارينَ مُبيرِ
شاهان را نابود كند و به جايشان دسته ديگرى نشاند ستايش خداى را در هم شكننده سركشان و نابودكننده
الظّالِمينَ مُدْرِكِ الْهارِبينَ نَكالِ الظّالِمينَ صَريخِ الْمُسْتَصْرِخينَ
ستمكاران دريابنده گريختگان كيفردهنده ظالمان فريادرس فريادخواهان
مَوْضِعِ حاجاتِ الطّالِبينَ مُعْتَمَدِ الْمُؤْمِنينَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى مِنْ
جايگاه حاجتهاى جويندگان تكيه گاه مؤ منان ستايش خدايى را است كه
خَشْيَتِهِ تَرْعَدُ السَّمآءُ وَ سُكّانُها وَتَرْجُفُ الاْرْضُ وَعُمّارُها
از ترس او آسمان و ساكنانش غرش كنند و زمين و آباد كنندگانش بر خود بلرزند
وَتَمُوجُ الْبِحارُ وَمَنْ يَسْبَحُ فى غَمَراتِها اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى هَدانا لِهذا
و درياها و آنانكه در قعر آنها شناورى كنند به جنبش و موج درآيد ستايش خاص خدايى است كه ما را به اين (دين ) هدايت فرمود
وَما كُنّا لِنَهْتَدِىَ لَوْلا اَنْ هَدانَا اللّهُ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى يَخْلُقُ وَلَمْ يُخْلَقْ
و اگر او ما را هدايت نكرده بود ما بدان هدايت نمى شديم ستايش خدايى را است كه آفريد و خود آفريده نشده
وَيَرْزُقُ وَلا يُرْزَقُ وَيُطْعِمُ وَلا يُطْعَمُ وَيُميتُ الاْحيآءَ وَيُحْيِى
روزى دهد و كسى او را روزى ندهد و بخوراند و خود بى نياز از خوراك است و بميراند زندگان را و زنده كند
الْمَوْتى وَهُوَ حَىٌّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلى كُلِّشَىْءٍ قَديرٌ
مردگان را و او است زنده اى كه نميرد هرچه خير است به دست او است و او براى هرچيز توانا است
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ وَاَمينِكَ وَصَفِيِّكَ
خدايا درود فرست بر محمد بنده ات و پيامبرت و امين بر وحيت و پسنديده ات
وَحَبيبِكَ وَخِيَرَتِكَ مَنْ خَلْقِكَ وَحافِظِ سِرِّكَ وَمُبَلِّغِ رِسالاتِكَ اَفْضَلَ
و حبيبت و برگزيده ات از ميان خلق و نگهدار رازت و رساننده پيامهايت برترين درود
وَاَحْسَنَ وَاَجْمَلَ وَاَكْمَلَ وَاَزْكى وَاَنْمى وَاَطْيَبَ وَاَطْهَرَ وَاَسْنى
و بهترين و زيباترين و كاملترين و پاكيزه ترين و پررشدترين و خوشترين و پاكترين و بلندترين
وَاَكْثَرَ ما صَلَّيْتَ وَبارَكْتَ وَتَرَحَّمْتَ وَتَحَنَّنْتَ وَسَلَّمْتَ عَلى اَحَدٍ
و بيشترين درودى كه فرستادى و بركتى كه دادى و ترحمى كه كردى و عطوفتى كه ورزيدى و تحيتى كه فرستادى بر هر يكى
مِن عِبادِكَ وَاَنْبِيآئِكَ وَرُسُلِكَ وَصِفْوَتِكَ وَاَهْلِ الْكَرامَةِ عَلَيْكَ مِن
از بندگانت و پيمبرانت و رسولانت و برگزيدگانت و گراميان تو از ميان
خَلْقِكَ اَللّهُمَّ وَصَلِّ عَلى عَلي اَميرِ الْمُؤْمِنينَ وَوَصِىِّ رَسوُلِ رَبِّ
خلقت خدايا و درود فرست بر على امير مؤ منان و وصى فرستاده پروردگار
الْعالَمينَ عَبْدِكَ وَوَليِّكَ وَاَخى رَسُولِكَ وَحُجَّتِكَ عَلى خَلْقِكَ
جهانيان بنده تو و ولى تو و برادر پيامبر تو و حجت تو بر خلقت
وَآيَتِكَ الْكُبْرى وَالنَّباءِ الْعَظيمِ وَصَلِّ عَلَى الصِّدّيقَةِ الطّاهِرَةِ فاطِمَةَ
و نشانه بزرگت و نباء عظيم (آن خبر بزرگ ) و درود فرست بر صديقه طاهره فاطمه (زهرا)
سَيِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ وَصَلِّ عَلى سِبْطَىِ الرَّحْمَةِ وَاِمامَىِ الْهُدى
بانوى زنان جهانيان و درود فرست بر دو سبط (پيامبر) رحمت و دو پيشواى هدايت
الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ الْجَّنَةِ وَصَلِّ عَلى اَئِمَّةِ
حسن و حسين دو آقاى جوانان اهل بهشت و درود فرست بر پيشوايان
الْمُسْلِمينَ عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِي وَجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ
مسلمانان على بن الحسين و محمد بن على و جعفر بن محمد
وَمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِىِّ بْنِ مُوسى وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِي وَعَلِىِّ بْنِ
و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمد بن على و على
مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِي وَالْخَلَفِ الْهادى الْمَهْدِىِّ حُجَجِكَ عَلى
بن محمد و حسن بن على و يادگار شايسته و راهنمايش حضرت مهدى كه اينها حجتهاى تو بر
عِبادِكَ وَاُمَناَّئِكَ فى بِلادِكَ صَلَوةً كَثيرَةً دآئِمَةً اَللّهُمَّ وَصَلِّ عَلى
بندگانت هستند و امينهاى تو در شهرها و بلاد تواند درودى فرست كه بسيار و هميشگى باشد خدايا و بالخصوص درود فرست
وَلِىِّ اَمْرِكَ الْقآئِمِ الْمُؤَمَّلِ وَالْعَدْلِ الْمُنْتَظَرِ وَحُفَّهُ بِمَلاَّئِكَتِكَ
برسرپرست دستورت آن امام قائم كه مايه اميد است وآن عدل ودادى كه همه چشم براهش هستند و فراگير او را به فرشتگان
الْمُقَرَّبينَ وَاَيِّدْهُ بِروُحِ الْقُدُسِ يا رَبَّ الْعالَمينَ اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ
مقربت حلقه وار و به روح القدس ياريش كن اى پروردگار جهانيان خدايا (وسائل آمدنش را) آماده كن
الدّاعِىَ اِلى كِتابِكَ وَالْقآئِمَ بِدينِكَ اسْتَخْلِفْهُ فى الاْرْضِ كَمَا
تا او به كتابت دعوت كند و به دين تو قيام كند و او را روى زمين جايگزين گردان چنانچه
اسْتَخْلَفْتَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِ مَكِّنْ لَهُ دينَهُ الَّذِى ارْتَضَيْتَهُ لَهُ اَبْدِلْهُ مِنْ
جايگزين كردى آنانكه پيش از او بودند و آن دينى را كه برايش پسنديده اى بدست او پابرجا كن و پس از
بَعْدِ خَوْفِهِ اَمْناً يَعْبُدُكَ لا يُشْرِكُ بِكَ شَيْئاً اَللّهُمَّ اَعِزَّهُ وَاَعْزِزْ بِهِ
ترس و خوفى كه داشته آسايش خاطرى به او بده كه با كمال خلوص تو را پرستش كند خدايا عزيزش گردان و ديگران را به او عزيز كن
وَانْصُرْهُ وَانْتَصِرْ بِهِ وَانْصُرْهُ نَصْرا عَزيزا وَافْتَحْ لَهُ فَتْحاً يَسيراً
ياريش كن و بوسيله او ديگران را يارى كن و بطور پيروزمندانه اى او را يارى كن و گشايش آسانى
وَاجْعَلْ لَهُ مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصيراً اَللّهُمَّ اَظْهِرْ بِهِ دينَكَ وَسُنَّةَ
بهره اش كن و قرار ده برايش از نزد خود حكومتى نصرت آور خدايا بدو دين خود و روش
نَبِيِّكَ حَتّى لا يَسْتَخْفِىَ بِشَىْءٍ مِنَالْحَقِّ مَخافَةَ اَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ
پيامبرت را آشكار ساز بطورى كه چيزى از امور حقه نماند كه ناچار باشد از ترس مردم پنهانش كند
اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَيْكَ فى دَوْلَةٍ كَريمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ
خدايا ما با تضرع و زارى به درگاهت از تو خواستاريم دولتى گرامى را كه به وسيله آن اسلام و مسلمين
وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ وَتَجْعَلُنا فيها مِنَالدُّعاةِ اِلى طاعَتِكَ
را عزت بخشى و نفاق و منافقين را منكوب سازى و ما را در آن دولت از زمره خوانندگان مردم بسوى اطاعت تو
وَالْقادَةِ اِلى سَبيلِكَ وَتَرْزُقُنا بِها كَرامَةَ الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ اَللّهُمَّ ما
و از برندگان بسوى راه خود قرارمان دهى و بدان وسيله بزرگوارى دنيا و آخرت را نصيب ما گرداندى خدايا آنچه را كه
عَرَّفْتَنا مِنَ الْحَقِّ فَحَمِّلْناهُ وَما قَصُرْنا عَنْهُ فَبَلِّغْناهُ اَللّهُمَّ الْمُمْ بِهِ
از حق به ما شناسانده اى تاب تحملش را نيز به ما بده و آنچه را كه از رسيدن
تاریخ : یک شنبه 2 تير 1392 زمان : 14:16نویسنده : اميرعباس